آنچه در رویای ماه نقش میکشد ، چمنزاری ست در آنسوی پهنه های نیلگون؛ مملو از توت های وحشی و فریاد تنیده شده ی آسمان که در کران به چشم میاید و رقص ذرات گرد و غبار در قطرات خورشید بنگر که چگونه دستان آیینه میشوند،برهانی میآورند برای شناختن و نشناختن! بشنو برهان دستان را از میان انبوه قطرات که چگونه عطش میزنند برای زنده ماندن. کلمات می جوشند در لا به لای این صفحات و شعری جدید در این اسکله پهلو میگیرد! آوان به سر میرسد و تلاطم گیسوی کودک بیشه زار را در
درباره این سایت